اوردا بیر یول وار اوزاقلاردا...او یول بیزیم یولوموزدور...دونمسکده وارماساقدا...او یول بیزیم یولوموزدور...اولو اوندر ائلچی بی
 
بلاقا گؤره
اوردا بير يول وار اوزاقلاردا، او يول بيزيم يولوموز
دونمسكده وارماساقدا، او يول بيزيم يولوموز
......
دوشونجه لرينيزي منيمله پايلاشماقدان غورور دويورام
bizimyol1324@gmail.com
بؤلوم لر
سورغو
  • سيزجه ميللي چاليشانلار هانگي آديلا اوزلرين ميلتيميزه تانيتماليديلار؟
سایغاج
rss feed
بيزيم يول
آزربايجان وطن كلمه سينه حسرتده قالان آنا وطندير..
آنا یارپاق       ایلگی      

با مقدمه ي بالا مي توان به بررسي جداگانه و گام به گام دلايل كاهش حس جنگجويي و جنگ طلبي و اهميت كاهش آن بر يك كشور استعمارگر و يا يك ملت سلطه طلب در مقابله كردن با ضعفهاي حاكمييت و افزايش دادن عمر تسلط و استعمارگري ، لذا در مرحله و گام اول به بررسي تهديدات و ابزار شكست يك استعمار يا سلطه گر مي پردازيم:

چرا و چگونه يك كشور از تسلط يك استعمار آزاد شده و به استقلال سياسي اجتماعي مي رسد؟

1- داشتن اعتماد به نفس در بين افراد و رجال سياسي آن كشور در زمينه ي كشورداري: يكي ديگر عاملهايي كه ملت يك كشوررا براي استقلال طلبي از كشور سلطه گر ترغيب مي كند اعتماد به نفس آن ملت خواهد بود بطوريكه وقتي ملتي با آن حد از شعور ملي و سياسي برسد كه در خود آن قدرت رابيابد كه مي تواند خود سرنوشت خود را رقم زده و امور كشور را به تنهايي و مستقل اداره كند آن زمان براي تحقق اين ادعا براي عملي كردن اين خواسته به مبارزه براي استقلال طلبي دست خواهد زد

2-مبارزات و اعتراضات مكرر فعالان و مبارزان آن ملت بر عليه استعمار و افزايش چشمگير تعداد اين مبارزان:

بطوريكه اين عامل همانا مهمترين عامل آزادي يك ملت از چنگ استعمار بشمار مي آيد زيرا در هيچ كجاي دنيا تنها با ديالوگ و گفتمانهاي سياسي نمي توان كشوري را از سلطه ي ديگر كشورها رها ساخت در تاريخ جهان ملتهايي كه داراي مبارزان و جنگجويان زيادي بوده اند و حس جنگيدن در آن ملت زياد بوده توانسته اند با سربلندي زندگي كنند و به بردگي كشورهاي با قدرت جنگجويي بالا نروند و آينده ي خود را خود بسازند اما همانطوركه بنيانگذار جمهوري توركيه آتاتورك گفته است: "ملتي كه جنگيدن را بلد نباشد محكوم به سرافكندگي خواهد بود"

توجه:

زماني يك كار به حالت انجام شده در مي آيد كه 1-فكر انجام آن وجود داشته باشد و2- بتوان فكر و ايده را بصورت عملي اجرا نمود.

همانطور كه گفته شد هر كاري براي انجام شدن نياز به فكر انجام و عمل انجام دارد و بنا بر ادعاي بيشتر كارشناسان سهم عملي كردن يك فكر از ايجاد آن فكر بسيار زياد است، استقلال خواهي نيز زماني مي تواند به انجاميدن تحقق يابد كه فكر و خواسته ي استقلال طلبي در مردم ايجاد شده باشد و بتوان نيروهاي مبارز و فعاليني با روحيه ي جنگندگي بالا در جامعه تربيت كرد تا بتوانند فكر و خواسته را به عمل تبديل گردانند.

نكته:

استعمار براي اينكه بتواند به مدت زيادي در يك كشور و يا ملت حكومت كند و سلطه داشته باشد در آن جامعه به ريشه كن كردن دو عامل ايجاد فكر استقلال طلبي(اعتماد به نفس) و حس جنگندگي(عامل عملي ) مي پردازد و در برخي نيز ممكن است به ريشه كن كردن و يا مقابله كردن تنها يكي از اين دو عامل پرداخته شود.

بررسي راههاي مقابله با دو عامل مذكور در دست يابي استقلال يك ملت:

الف _ چند نمونه از راههاي مقابله با ايجاد فكر و اعتماد به نفس توسط استعمار:

1_آسميله كردن افراد جامعه

2_نشان دادن عدم توانايي ملت آن كشور در اداره مملكت با روشهايي مانند وابسته كردن شديد اقتصاد و سياست و فرهنگ يك كشور يا ملت را به كشور و يا ملت استعمار

3_ايجاد مشغله هاي بي رويه و يا عدم زمان كافي بين افراد آن جامعه براي بررسي و تحليلهاي سياسي

4_نشان دادن وارونه ي واقعيات در مورد منابع مالي،تاريخي و فرهنگي آن ملت و قدرت اقتصادي ، فرهنگي وتاريخي خود به مردم

ب_چند نمونه از راههاي مقابله ي استعمار با حس و روحيه ي مبارزه طلبي براي عملي كردن خواسته ي استقلال طلبي:

1_ايجاد ترس و وحشت مابين ملت از حاكمييت(استعمار)

2_بزرگنمايي و غير واقعي نشان دادن قدرت و سيستم هاي امنيتي في مابين ملت

3_ايجاد فرهنگ صلح طلبي و به ظاهر فرهنگ با كلاسي در بين افراد جامعه ي (مهم)

4_جذب افراد دارا به روحيه ي مبارزه گرايي در بين ارگانهاي نظامي يا شبه نظامي طرفدار حاكمييت

همانگونه كه مشاهده شد استعمار از راههاي مختلف و با شيوههاي متفاوت با تمامي اقداماتي كه به ايجاد فكر و خواسته مبارزه و عملي كردن اين افكار همسو باشد مقابله كرده و عمر حاكمييت خود را افزايش مي دهد.

در بين راههاي مقابله يا روحيه ي مبارزه طلبي و حس جنگيدن براي استقلال گرفتن از استعمار به توضيح مختصري براي ايجاد فرهنگ صلح طلبي در بين افراد جامعه مي پردازيم.

كدام عقل سليم قبول مي كند كه در جامعه اي كه در حال استعمار جامعه ي ديگر است و ملتي در دست ملتي ديگر اسير و اشغال شده است مردم آن جامعه را به صلح طلب بودن تشويق كرد آيا كسي كه اسير كس ديگر باشد بجاي اينكه در صدد آزادي خود باشد بايد به فكر صلح طلبي و برخوردهاي به اصطلاح با كلاسانه باشد ؟، آيا صلح طلب بودن آن شخص بسود اشغالگر خود نيست؟

آيا صلح طلب بودن به نفع دشمن و يا استعماراست يا خودش؟ طبيعي است كه استعمار مي خواهد كه فضاي جامعه تاحدي كه ممكن باشد ايمن گردد و اشخاص از مشاجره كردن و دعواها پرهيز كنند و هر آنجا كه ملت را بتواند ستيزه گر پرورش دهد ريشه كن نمايد تا حس جنگيدن را از آن ملت بدوزد و همانا بگفته ي مصطفي كمال آتاتورك آن ملت را محكوم به سر افكندگي كند زيرا كه حس و تعليم هاي تجربي و تئوري مبارزه را از آن ملت گرفته است. صلح طلب بودن يك اخلاق ايده آل براي هر شخص مي تواند باشد اما در شرايطي كه هر كس از آزادي ملي و سياسي خود برخوردار باشد نه اينكه در استعمار و اشغال ملتي باشي و خود را به صلح طلب بودن ارغاب كني و مانند افراد اشغال گر تبليغ عليه ستيزه گرها و مبارزان در كشور اشغال شده ي خود باشي، آيا از خودمان سوال كرده ايم كه اگر اين اشغالگران مردمي به واقع صلح طلبي بودند چرا به استعمار ملتي ديگر بر آمده اند ؟ چرا صلح طلبي براي ملت اشغال شده بهتر است اما براي اشغالگرها نه؟

ملتي كه در استعمار ملتي ديگر باشد تا زماني كه از آزادي ملي برخوردار نبوده حس و روحيه ي جنگيدن در آن ملت بايد روز بروز افزايش يابد تا افراد آن جامعه از مبارزه كردن شكنجه شدن زنداني شدن و در نهايت شهيد شدن در راه وطن و ملتشان اكراه نكرده و برعكس داوطلبانه استقبال كنند، دشمن براي اينكه بتواند ملتي را برده ي خود سازد مبارزه كردن را در بين آن ملت نوعي عقب ماندگي فرهنگي تظاهر مي كند تا مردم از مبارزه كردن خجل شده و براي اينكه خود را آدمي دموكرات نشان دهند حتي بر عليه مبارزاني كه براي آزادي اين اشخاص مي جنگند بيانه ها مي دهند و مواضع هايي در گاهي اوقات مي گيرند حال اينكه مگر دموكراسي مبارزه كردن براي آزادي ملت و وطن را نهي مي كند ؟البته كه هر راهي كه به آزادي ملتي تمام گردد از حمايتهاي سيستم دموكراتيك برخوردار خواهد بود كه يكي از اين راهها مبارزه كردن و يا حس مبارزگري داشتن براي آزادي است.

در جامعه ي آزربايجان نيز بوضوح ديده مي شود كه استعمار و اشغالگر سيستم فارس گرايانه از اين راههاي مقابله كه در قسمتهاي بالا ذكر گرديد استفاده مي كند و به روشني ديده مي شود كه مردم را از جنگ و دعوا و در كل حس مبارزه طلبي برحزر داشته و صلح طلبي و فرهنگ با كلاسي را در جامعه رواج داده تا حس مبارزه ي ملت را از بين به برد جالب است كه اين فرهنگ تا جايي پيش رفته در جامعه ي آزربايجان و در كل در قسمتهايي عمده از ايران كه حتي بيشتر مردم نمي توانند در مقابل كساني بايستند كه آشكارا حق او را از او گرفته اند و معمولا از حق خورده ي خود چشم پوشي مي كنند كه مبادا موجب درگيري و نزاع گردند كه احتمالا افرادي كه نظاره گر اين دعوا باشند وي را بي كلاس و يا غير دموكراتيك و يا آنتي ديالوگ بدانند. اما با آمدن پديده ي تراختور در حركت ملي و در كل جامعه ي آزربايجان اين حس (مبارزه طلبي)رفته رفته افزايش يافته و مي رود كه بجا و مقام واقعي خود در جامعه ي آزربايجاني برسد ، چراكه ما نوادگان و فرزندان امپراتورها و شاهان و خانان و .. هستيم كه هرگز اسارت و بندگي را فخر ندانسته بلكه براي رسيدن به آزادي جان خود را نيز فدا كرده اند و با عزت زندگي كرده اند.

بيزيم-يول  4/9/90


گؤنده ر 100 درجه کلوب دات کام گؤنده ر
بؤلوم : ايچتيماعي
یارپاق لار :
 
   
 
Powerd By : ARZUBLOG.COM Theme Designer : MyTheme.ir
 
یاشاسین آنا دیلیم....یاشاسین آنا وطنیم آزربایجان