اوردا بیر یول وار اوزاقلاردا...او یول بیزیم یولوموزدور...دونمسکده وارماساقدا...او یول بیزیم یولوموزدور...اولو اوندر ائلچی بی
 
بلاقا گؤره
اوردا بير يول وار اوزاقلاردا، او يول بيزيم يولوموز
دونمسكده وارماساقدا، او يول بيزيم يولوموز
......
دوشونجه لرينيزي منيمله پايلاشماقدان غورور دويورام
bizimyol1324@gmail.com
بؤلوم لر
سورغو
  • سيزجه ميللي چاليشانلار هانگي آديلا اوزلرين ميلتيميزه تانيتماليديلار؟
سایغاج
rss feed
بيزيم يول
آزربايجان وطن كلمه سينه حسرتده قالان آنا وطندير..
آنا یارپاق       ایلگی      

در يك كشوري مانند ايران كه تقريبا روي خوش دموكراسي را از بدو ايجاد به روي خود نديده باشد و در بين افراد جامعه ي افراد تحصيل كرده در آن كشور قسمت عمده را تشكيل دهند شرايط را براي بوجود آمدن اپوزيسيونها و احذاب قانوني و غير قانوني و ايده هاي مختلف سياسي براي بقدرت رسيدن در اين كشور را افزايش مي دهد به همين دليل بعلت وجود اپوزيسيونهاي زياد براي بررسي اين اپوزيسيونها بايد آنها را در دسته هاي خاصي از روي شباهتهاي موجودييت ، ايده، قدرت نفوذ، داخلي و جارجي و.. دسته بندي كرده و بصورت كلي آنها را متامل شويم.

امكان دارد كه يك اپوزيسيون از بدو تولد حاكميت غير دموكراتيك در آن كشور بوجود آيد و ممكن است كه يك اپوزيسيون طي گذشت چندين ساله از حكومت مذكور ايجاد گردد.

اپوزيسيونها را از لحاظ مدت زمان حضور مي توان به دو دسته تقسيم بندي كرد:

الف- اپوزيسيونهايي كه از بدو حكومت مورد نظر و يا پيشتر از آن ايجاد شده باشند جهت رقابت و حاكمييت:

كه اين گونه اپوزيسيونها معمولا از رقباي حاكمان فعلي مي باسند كه در زمان بقدرت رسيدن حاكمان كنوني با آنها به رقابت در رسيدن به حاكمييت پرداخته اند كه بنابر دلايلي مانند ضعف مديريتي در بين مردم عادي و يا نا محبوب بودن شعارها و ايده هاي آنها در بين افراد جامعه بنوعي شكست خورده ي سياسي محسوب مي شوند يعني چون جايگاه اجتماعي قدرتمندي در بين مردم نداشتند ميدان سياسي را به الجبار به حاكمييت كنوني تقديم كرده اند در كل شكست خوردگان سياسي ديروز محسوب مي شوند كه نمونه ي آن در جغرافياي ايران احذابي مانند چپ گراها ، سازمان مجاهدين خلق، سلطنت طلبان و...هستند كه با وجود شنيدن جواب نه در سالهاي پيشين از مردم جامعه باز شانس خود را در سهيم شدن از قدرت حاكمييت امتحان مي كنند.

ب- اپوزيسيونهايي كه با گذشت زمان و اشتباهات حاكمييت كنوني در برخورد با شرايط موجود در جامعه ايجاد مي شوند:

كه با چپاول كردن تمامي امكانات به نفع اشخاص و يا ايده هاي خاص باعث برهم زدن توازن شرايط مطلوب موجود در كشور در بين تمامي افراد مستعد جامعه مي شود و قدرت انتقاد را از منتقدان سيايتهاي غلط گرفته و آزادي بيان و آزادي اجتماعي در اجتماع به حالت كما در آورده مي شود و نارضايتي ها حتي از طرف بانيان و پيروان پيشين حاكمان كنوني افزايش يافته و با افزايش اين نا رضايتي ها شرايط را براي تولد و رشد اپوزيسونهاي مخالف حاكمييت فراهم شده و كفه ي ترازوي مخالفين سنگيني محسوسي بر كفه ي موافقين سياستهاي حاكمان كنوني خواهد داشت.

نكته1:

از بين دو دسته اپوزيسيون(الف وب) اپوزيسيونهايي معمولا موفق هستند كه در دسته ي (ب) تقسيم بندي مي شوند چون از شرايط مطلوب رشد برخورداراند و سابقه ي شكست سياسي مانند گروه (الف) را ندارند .

توجه 1:

از اپوزيسيونهايي كه جز گروه الف محسوب مي شوند به علت اينكه يا اپوزيسيونهاي عقيم و يا مرده ي سياسي محسوب هستند و يا براي اينكه داراي سهمي از قدرت آتي كشور داشته باشند مجبوراند در اپوزيسيونهاي گروه (ب) آسيميله شوند و اهداف قبلي خود را براي مدتي تا حدي كنار گذاشته و اهداف جديدي (اهداف اپوزيسيونهاي جديدالتاسيس (گروه ب)را پي گيري كنند تا از تقسيمات قدرت درصدي را برداشت كنند و در صورت تغيير حاكمييت به موضع قبلي خود برگردند، به همين دليل از بررسي جزي اين گروه صرف نظر شده و به بررسي گروه (ب) پرداخته مي شود.

در كشور ايران بعد از انقلاب و حكومت اسلامي در اين كشور اپوزيسيونهايي كه به نوعي مخالف حاكمييت هستند را به دو گروه عمده تقسيم مي كنيم:

1-اپوزيسيونهايي كه با كل نظام و سيستم موافقند اما خواستار اصلاحاتي در برخي اساس آن هستند:

گروهي از فعالان سياسي و نمايندهاي پيشين مجلس شوراي اسلامي و اكثر كساني كه به گروه اصلاح طلب در ايران موسومند و تعدادي از طرفداران جنبش سبز كه گذشته براقي از خود در سياست بر اذهان اجتماع باقي نگذاشته اند بدين دليل با تغيير اساسي نظام مخالفت ورزيده اما در عين حال با اصلاح قسمتهايي از آن موافقند كه عمده طرفداران اين اپوزيسيون موجود در مرزهاي عقيدتي نظام از سياسيون و وكلاي حكومتي هستند و در بين مردم جامعه از طرفداران كمتري برخوردار هست.

2-اپوزيسيونهايي كه با كل نظام مخالفند و خواستار تغيير سيستم حكومتي هستند:

كه عمده اپوزيسيون و مخالف موجود در بين مخالفان حاكمييت به شمار مي آيد و از طرفداران بسياري در بين افراد جامعه را دارا است، كه قسمت عمده ي مردمي جنبش سبز و فعاليتهاي هويت طلبانه و ملي گرايانه ي ملل غير فارس از قدرتهاي اين اپوزيسيون بشمار مي آيد كه داراي شاخه هاي داخلي و خارجي مي باشد .

نكته2:

در آينده ي ايران اپوزيسيوني خواهد توانست قدرت را بطور كل و يا بصورت عمده در دست بگيرد كه از طرفداراني بيشتر نسبت به ديگر اپوزيسيونها برخوردار باشد.

توجه2:

بدليل اينكه اپزيسيونهاي موجود در گروه بندي دسته ي2 تقريبا از قدرت مردمي بالايي برخوردارند و واقعي تر بنظر مي رسند و آينده ي حاكمييت كشور ايران به احتمال بالا از اين گروه برگزيده خواهد شد چون با تغيير كل سيستم موافقند لذا به تحليل جزي اين دسته پرداخته مي شود.

اپوزيسيونهايي كه با تغيير كلي سيستم حكومتي كنوني موافقند و مبارزات آنها در صدد فراهم ساختن شرايط يك حكومت داراي درصد بالاي دموكراسي است با نفوذ فردي بالا به دو گروه عمده تقسيم مي شوند:

1-اپزيسيونهاي تمركز گرا (سانتراليسم) يا انسجام ملل با مركزيت ملت فارس در جغرافياي ايران:

كه مخالفان تحت لقاي جنبش سبز از طرفداران محسوس اين گروه هستند كه با تغيير كامل سيستم نظام موافق و درصدد دموكراتيك كردن ايران در يك سيستم تمركز گرا مي باشد كه يعني شرايط موجود جمهوري بر جاي خود باقي بماند ولي محتواي حكومتي آن مردمي گردد و حالت دموكراسي در اين سيستم پياده شود و شرايط براي بوجود آمدن ديكتاتوري از بين برده شود .

2-اپوزيسيونهاي غير متمركز و يا تجزيه ي قدرت عادلانه در مناطق كشور(ايالتي، فدرال، استقلال طلبان):

اين اپوزيسيونها معمولا از افرادي تشكيل شده و مي شوند كه جز ملل تحت ستم زير سلطه ي سيستم فارس گرايانه ي موسوم به رضا خاني كه بيش از هشتاد سال بر اين كشور احاطه داشته هستند كه در سالهاي اخير اقدامات و گامهايي عمده در هويت خواهي و ملي گرايانه اي از آنها برداشته شده كه ديگر نمي توان وجود اين ملل مختلف را انكار كرد و بعلت كثرت فردي اين ملل مي توان اين اپوزيسون را كه بنام حق تعيين سرنوشت هم معروف است و در آن از سيستم فدراليسم گرفته تا خود مختاري و تا استقلال ملل مي توان تعريف كرد و اساس اين اپوزيسيون مبارزه با تمركز گرايي است كه قدرت در اختيار يك ملت از بين ملل موجود بوده و تك ملتي كردن را پيشه قرار داده اند و رسيدن به تقسيم عادلانه قدرت در بين افرادي جامعه است.

در يك معادله ي تقسيم قدرت زير بيشترمشخص مي گردد كه آينده ي كشور ايران در صورت تغيير چگونه خواهد بود:

از لحاظ نفوذ فردي :

ملتهاي مهم از لحاظ نفوذ فردي و وسعت منطقه اي و قدرت سياسي و اقتصادي موجود در جغرافياي ايران

1-ملت فارس بدليل نفوذ فردي حدود 30درصدي و يا يك سومي از جمعييت ايران و قدرت سياسي بالا

2-ملت تورك (آزربايجاني ها) بديليل نفوذ بالاي 35-40درصدي و يا بيش از يك سومي از جمعيت ايران و قدرت اقتصادي و سياسي بالا

3-ديگر ملل بغير از ملت فارس و تورك كه حدود 30 در صد از افراد جامعه ي ايران را در بر مي گيرند

از لحاظ تمايلات سياسي به اپوزيسيونهاي موجود:

از لحاظ عضويت در اپوزيسيونهاي تغيير اساسي در حاكمييت موجود در ايران

بعلت اينكه در منطقه ي آزربايجان تنها اپوزيسون موجود و قدرتمند اپوزيسيون هويت طلبي و ملي گرايي است و چون در ديگر ملل غير تورك وفارس تنها اپوزيسون قدرتمند باز همان هويت طلبي و ملي گرايي محسوب مي شود و چون هر كدام از اين دو گروه حدود يك سوم نفوذ در كشور محسوب مي شوند و چون هر دو گروه جز يك اپوزيسيون بحساب مي آيند در نتيجه مي توان گفت دو سوم از كل اپوزيسيونهاي مخالف اساسي حاكمييت، اپوزيسيون ملي گرايي و هويت طلبي ملل تحت ستم و غير تمركز گرا در ايران را تشكيل مي دهند و مي توان نتيجه گرفت كه بزرگترين اپوزيسيون موجود در ايران ملي گرايي و يا همان غير منسجم خواهد بود.

اگر متحدين تمركز گراي سيستم فارس را تحت نام جنبش سبز بناميم اين جنبش در صورت خوش بينانه بنابه نفوذ ملت فارس مي تواند حدود يك سوم قدرت اپوزيسيوني تغيير كلي سيستم حكومتي در آينده ي ايران باشد

نتيجه:

پس اگر قرار بر تغيير حاكمييت و سيستم كنوني باشد شانس اپوزيسيونهاي غير متمركز گرا(فدراليسم، خود مختاري خواهان و استقلال طلبان و ..)دو برابر بيشتر از اپوزيسيونهاي تمركزگرا (سانتراليسم) تحت حاكمييت و مركزيت ملت فارس خواهد بود.

بيزيم-يول24/8/90


گؤنده ر 100 درجه کلوب دات کام گؤنده ر
بؤلوم : سياسي
یارپاق لار :
 
   
 
Powerd By : ARZUBLOG.COM Theme Designer : MyTheme.ir
 
یاشاسین آنا دیلیم....یاشاسین آنا وطنیم آزربایجان