توجه :

وقتي در جعرافياي ايران بيش از دو سوم يا (بيش از 60%) از مردم جامعه با حمله ي نظامي يك كشور بيگانه به كشور ايران موافق مي شوند كه يا به صورت جدي بيان مي كنند و يا در ته قلب با آن موافق مي شوند نشان از قبول نكردن ايران بعنوان وطن واقعي از طرف شهروندان اين جامعه خبر مي دهد.

در جغرافياي ايران چه كساني و يا ملتهايي با حمله ي نظامي به ايران مخالفند و چرا؟:

كساني كه با وطن دانستن ايران منافع ملي و شخصي خود را بعنوان هم وطن از آن مي توانند برداشت كنند ، كساني كه مي توانند تمامي خواسته هاي خود را در داخل سيستم تمركز گرايي رضا خاني ايران بجويند و بيابند، مردمي كه با زنده باد ايران مي توانند بر تمامي ايران حكومت كنند بعنوان يك ملت، ايراني بودن را مي پرستند چون شهروند درجه ي يك ايران بشمار مي آيند، گروهي كه با سلطه بر ديگر ملل هدف زنده نگه داشتن ايراني را در سر دارند كه برروي جسد و خون هزاران هزار انسان آزاده خواه ديگر ملتها در ايران فرش حاكمييت انداخته، ايراني بودن را افتخار خود مي دانند و ايراني بودن را در معناي فارس بودن مي جويند ، پان ايرانيسم را مي ستايند چون برآورده كننده ي خواسته هاي يك ملت از ملل موجود در اين جغرافيا و گسترنده ي فرهنگي دوزديده شوده از ديگر ملل را بنام ملت فارس تبليغ مي كند ، بايد هم مخالف باشند با سيستمي كه قدرت مطلقه را از اين ملت خواهد گرفت و احتمال تقسيم عادلانه ي آن بين تمامي ملل موجود در اين جغرافيا را امكان پذير مي سازد.

ملتي مخالف اين حمله به ايران مي شوند كه ساليان سال مانند زالو بر خون و پوست و رگ ديگر ملل ساكن در ايران چسبيده و و تغذيه كردند و مانند انسانهاي تن پرور و مصرف كننده از تمامي امكانات فرهنگي ، اقتصادي ، سياسي و.. ديگرر ملل ساكن و توليد كننده در ايران را به نفع خود و يا ملت خود به تاراج برده اند . بايد حق داد به اين ملت و مردم كه نمي توانند شيريني بيش از هشتاد ساله ي حكومت تك ملتي بر ديگر ملل ساكن در جغرافياي ايران را با تقسيم عادلانه ي قدرت به تلخي بكشند و چنين مي شود كه به مخالفت سر سختانه ي اين گونه تغييرات قدرت در ايران بر مي خيزند و در اين راه تمامي كسان و قدرتهايي كه تا ديروز بر هم مي تاختند براي رسيدن به حاكمييت اين سيستم فاسيستي امروز از ترس برهم ريخته شدن اين تمركز گرايي باهم دست دوستي مي دهند و متحد مي شوند در مقابل هر نوع خطري كه اتحاد كاذب بين ديگر ملل در زير سلطه ي ملت فارس را تهديد كند و اين خطر را كه تنها برهم ريزي سيستم قدرت و حاكمييت فارس و ديكتاتوري ملتي است را به نشان دادن تهديد و تعارض به نواميس مردم ساكن در جغرافياي ايران و تهديد به كل ملتهاي ايران جاي گزين مي كنند تا بار ديگر از وجود ديگر ملتها در ايران بعنوان سنگر بلاي ملت حاكم فارس استفاده كنند.

نكته :

شايد هر ملتي شرايطي مانند شرايط ملت فارس را در ايران داشت احتمالا مخالف مي شد با هر گونه تغييري كه احتمال تقسيم قدرت در آن به صورت عادلانه باشد چون هر انساني در وجود خود حس جاه طلبي دارد اما اين حس با بودن شرايط مطلوب آن رشد مي كند و اگر كنترل آن از عهده ي فرد يا افراد خارج گردد تبديل به تكبر و ديكتاتوري مي شود براي مبارزه با پيشرفت اين حس در بين افراد جامعه بايد به اصلاح شرايط بوجود آورنده ي افزايش اين حس پرداخته شود و در جامعه شرايط و امكان به نقد كشيدن هر فكر و عملي را در داخل يك سيستم دموكراسي بوجود آورد تا يكه تازي و ديكتاتوري در بين اشخاص جامعه پديدار نگردد.

در جغرافياي ايران چه كساني و يا ملتهايي با حمله ي نظامي به ايران موافقت مي كنند و چرا؟

افرادي كه امروز با تلفظ كلمه ي ايران بعنوان وطن اكراه مي كنند ، كساني كه نام ايران را بعنوان وطن نه بلكه بعنوان بلعنده ي وطن واقعيشان مي دانند، مردمي كه دست ياري و اتحاد آنها براي ايجاد قدرت بزرگ و وطن وسيع به خون همزبانان و برادران و خواهرانشان آعشته شده و سينه ي سپر مانند اين مردم كه زماني سپر گلوله ها وتيرهاي دشمنان ايران بود امروز سپر تير بارانها و شلاقهاي همان ايرانيهاست كه ايران را انحصار ملتي خاص كرده اند چرا بايد به ايران بگويد وطن؟ در حالي كه بايد براي گفتن اين نام پا بگذارد بر گلوي فرزندي كه با زبان مادري خود مادرش را صدا مي زند و از ملت فارس محسوب نمي شود و بايد بدرد سينه ي برادري كه تنها تقصير آن فارس نبودن است ، افرادي كه با گفتن ايران به معناي وطن هرگز بدست نمي آورند كوچكترين خواسته را از ايران بعنوان وطن و چرخهاي كجاوه اي مي شوند كه فرهنگ و تاريخ دروغين و خون آلود ملت فارس را از روي جنازه ي همزبانان خود به عرش منتقل مي كنند،ايران را بعنوان سيستم تك ملتي قبول ندارند و از شهروند درجه دو، سه و حتي گاهي چهار خسته شده اند و مي خواهند معناي آزادي را اين بار با آزادي ملت خود كه تحت سلطه ي ملت فارس به بردگي كشيده شده است را از ته وجود خود معنا كنند و نام مقدس وطن را بروي وطن واقعي خود بگذارند نه بر سيستم اشغالگر ايران و براي رسيدن به اين خواسته و شكستن بت پان ايرانيسم دست ياري خود را بسوي هر كس و يا قدرتي كه دشمن اين غول ملت خوار باشد دراز مي كنند و با دشمن دشمن خود متحد شده تا دشمن(پان ايرانيسم) خود را شكست دهند و براي همين از هر فرصتي كه بتواند به متلاشي شدن اين ديكتاتوري كمك كند استقبال مي كنند.

بيزيم_يول19/8/90

گؤنده ر