يكي از مهمترين قسمت ضعف حركت ملي نبود هماهنگي كامل يا نسبتا كامل در بين افراد و فعالين حركت است ، در يك جنبشي سياسي مراحلي وجود دارد كه با رعايت هر مرحله مي توان اميد را براي موفقييت جنبش مذكور افزايش داده و احتمال پيروزي آن را بالا برد،

مرحله ي اول: جذب اعضا

مرحله ي دوم: آموزش

مرحله سوم: مشخص شدن حيطه ي فعالييتي

مرحله چهارم: هماهنگي با ديگر اعضا

مراحل بالا را مي توان مراحل عملي يك جنبش بصورت كل بيان كرد كه هر مرحله از اهمييت بالايي بر خوردار است كه با به اجرا نرسيدن يك مرحله نمي توان اميد به موفقييت در آن جنبش دانست ،و اگر حركت ملي را در كل يك جنبش باشد و مرحله اول جذب اعضا را همان اويانش بدانيم مي توان اظهار كرد كه اويانيش يا جذب اعضا در حركت با موفقييت انجام مي گيرد و مرحله ي دوم يعني آموزش نيز از راههاي مختلف تا حد مورد نياز حركت موفقييت آميز است بدين صورت كه با جذب شدن از راههاي گوناگون مانند جذب توسط فعالين ، جذب توسط رسانه ها ،..و آموزش با مطالعه توسط خود شخص و يا رسانه ها و اطلاعات از فعالين و.. مراحل يك و دو انتظارات يك جنبش را براورده مي كند اما مرحله ي سه و چهار به علت برخي ضعفها در حركت از موفقييت كمتري برخوردار است كه با برنامه ريزي در رفع اين ضعفها مي توان قدرت حركت ملي را تا چندين برابر افزايش داد.

مراحل سه و چهار با يك دسگر نسبت به مراحل ديگر ارتباط مستقيمي دارند بطوري كه با رفع ضعفهاي يكي عملا ضعف ديگري نيز بر طرف مي شود و هر دو اين مراحل نياز به برنامه ريزي دقيق و سازمان يافته در حركت ملي دارند.بدين ترتيب هر دو اين مراحل را تحت لقاي علل ناهماهنگي در حركت ملي به بحث گذاشته و نكاتي را يادآور مي شويم.

علل ناهماهنگي در حركت ملي:

1_ارتباط نادرست و يا ناكافي:

بصورتي كه در حركت ملي فعلي يكي از ضعفهاي بزرگ حركت بحث ارتباط است بدين صورت كه در روزهاي خاص براي مرتبط شدن اقدام مي نماييم و در اكثر زمانهاي باقي يا باهم در ارتباط نيستيم و يا خيلي كم در ارتباط هستيم و همچنين ممكن است در همان روزهاي خاص با اشخاصي در ارتباط باشيم كه احتمالا گزينه هاي نامناسبي براي همان روزهاي خاص باشند در هر صورت در جهان امروزي كه بحث ارتباطات از نقاط كيليدي به شمار مي آيند هر چقدر ارتباط بيشتر باشد حركت منسجمتر و وسيعتر خواهد بود و هماهنگيها نيز افزايش خواهد يافت.

2_توازن نا مناسب برنامه و قدرت در حركت:

براي افزايش موفقييت يك جنبش بايد توازن قدرت و برنامه ريزي در آن رعايت گردد و نبايد قسمتي از جنبش يا حركت را كه نياز به تمركز كمتري نسبت به آن سوي ديگر است به صورت فزاينده اي متمركز شد و آن سوي حركت يا جنبش كه نيار يه تمركز قدرت و برنامه ي بيشتري است يا خيلي كم و يا بدون تمركز قدرت در آن به حال خود رها كرد.

3_برنامه ريزي غلط و يا عدم برنامه ريزي در حركت:

در حركت ملي فعلي استفاده از كلمه ي خود جوش رواج بيشتري پيدا كرده كه اين خود به تنهايي عدم وجود برنامه ريزي را در حركت به اثبات مي رساند، اگر خواهان يك حركت قوي با قدرت پيشروي بالا و هزينه ي كم هستيم و آرزوي چنين حركتي را داريم كه در امر اجرا با كمترين هزينه ها روبرو باشد نياز فوري به برنامه در حركت كاملا محسوس مي شود و زمان آن رسيده كه حركت را از حالت مستي و گيجي در آورده و به يك حركتي تبديل نمايم كه داراي مغز و افكار و برنامه باشد و چهره سنتي حركت را به چهره ي مدرن آن تبديل نماييم كه اين قسمت را مي توان مهمترين عامل در ناهماهنگي و ضعف حركت ملي دانست.

4_مشكلات مالي حركت در داخل و خارج:

يكي ديگر از عاملان ناهماهنگي و برنامه ريزي در حركت نبود بوجه ي مالي كافي در حركت است بصورتي كه گاهي ايده و برنامه در حركت وجود دارد اما به علت مشكلات مالي يا آن برنامه به حالت تعليق در آمده و يا كلا مجبور به خذف آن گشته ايم و يا اگر به اجرا در آمده يا داراي هزينه هاي فردي بالا بوده و يا نتوانسته آنطور كه مد نظر بوده موفق گردد در حركت ملي كمك مالي فعالان از منابع اصلي و يا تنها منبع اصلي بوجه ي حركت بشمار مي آيد كه با برنامه ريزي در اين كمك ها مي توان گامي محكم و مادام العمر برداشت .

«نكته:» براي رسيدن به هماهنگي و برنامه ريزي دقيق اولين گام در حركت رفع مشكل مالي حركت هم در شاخه ي داخلي و هم در شاخه ي خارجي است .

5_نبود تشكيلات يا سازماني جامع در حركت:

همانطور كه اكثرا مي دانيم در حركت تشكيلاتهاي زيادي وجود دارند كه با تمتمي احترام به همه آنها اما بايد قبول كرد كه تشكيلاتي جامع در حركت وجود ندارد كه تمامي افراد و فعالين داخلي و خارجي را در بر داشته باشد و به حركت ملي برنامه بدهد ، يا اكثر تشكيلاتها تنها در خارج از آزربايجان فعالييت نسبي دارند و يا اگر در داخل اعضايي دارند خيلي كم بوده و يا موثمر ثمر نيستند و بدينسان و جود سازماني قوي در داخل از اهميت بالايي برخوردار است كه تمامي فعالين حركت را كه عمدتا مستقل هستند را مرتبط گردد و تحت لقاي خود گيرد.

6_پيوند نامناسب شاخه هاي داخلي و خارجي:

حركت ملي داراي دو شاخه ي داخلي و خارجي است و بايد اين دو شاخه از طرف تمامي فعالين به رسميت شناخته شود و نمي توان منكر آن گشت و لزوم ارتباط صحيح ميان اين دو شاخه از اهمييت بالايي برخوردار است بطوريكه غفلت از يكي عملا حركت را به بيراهه ها كشانده و موفييت آن را تقريبا ناممكن مي سازد متاسفانه روابط صحيح در بين شاخه ها ي داخلي و خارجي وجود ندارد و يا اگر ارتباطي است يا بروز شده (آپديت) نمي شود و يا اينكه با افرادي كه در درون حركت هستند و فعالند ارتباط برقرار نمي شوند يعني اگر ارتباط تنها توسط يك يا دو نفر صورت گيرد امكان اشتباه بالا مي رود و بايد اولا مرتبطين بيشتري در جريان باشند و ثانيا ارتباطات بروز شده باشد و فعاليني كه اكتيو نيستند ارتباط با آنها اشكالاتي را و اشتباهاتي را ممكن مي شود.

7_محدوديت درارتباط:

همانگونه كه در بحثهاي بالا اشاره شد ارتباط بيشتر يعني حركتي وسيعتر و با قدرت تر، متاسفانه در حركت فعالين خود را محدود به ارتباط با چند نفر فعال شناخته شده مي كنند و فعالين نا شناخته شده و تازه يا از برنامه ها خبر ندارند و يا اصلا ارتباطي با هم در فعالييت كردن ندارند و تعداد آنها فوق العاده زياد است و قدرت ميداني نيز با كنار گذاشتن اين فعالين تقريبا صفر مي گردد و بنا براين لزوم ارتباط با فعالين شناخته نشده از اهمييت بالايي مخصوصا در حركتهاي ميداني برخوردار است.

8_قدرت نمايي در حركت:

متاسفانه در حركت ملي افكار مريضي در جريان است كه تمركز گرايي در حركت را مانع مي شود و اتحاد را از بين مي برند كه واجب است كه حركت خود را از اين نوع افكار آري سازد يكي از اين افكار قدرت طلبي است كه برخي جناح ها و برخي اشخاص خواسته و نا خواسته بدان مبتلا شده و بيشتر انرژي حركت را صرف خذف ديگر افراد حركت و يا تشكيلاتهاي حركت مي كنند كه بجاي متحد شدن و ضربه زدن به حاكمييت دشمني و قدرت مطلق گرايي در حركت را باعث مي گردد.

در موضوعات بالا تقريبا به يك نقطه اشتراك مي توان دست پيدا كرد كه آنهم لوزوم ارتباط باهم در زير يك واحد تصميم گيري و برنامه ريزي است كه هماهنگي را در حركت ملي افزايش مي دهد و افزايش هماهنگي يعني ايجاد اتحاد و قدرت بالا در حركت و هزينه هاي حداقل.

بيزيم_يول 5/8/90

گؤنده ر