آزربايجان جنوبي كه بيش از هشتاد سال است همواره زير شديدترين سيستم نژادپرستي و شوونيسمي قرار دارد وغرور و هويت يك ملت زير چكمهاي فاشيستي له مي شود و دارو ندارش به يغما برده ميشود تنها اميد اين ملت ستمديده فعالييني هست كه براي هويت خواهي و حمايت ازملت و خاك پاكش به پا خاسته اند و جان و مالشان را براي نجات ملتشان و وطن تكه تكه شده شان فدا كرده اند و حركتي را به وجود آورده اند كه به حركت مللي آزربايجان جنوبي معروف شده است و با هدف بيداري ملي و گرفتن حقوق پايمال شده و حتي آزادي از اسارت هشتاد ساله حاكمييت و سيستم فاشيستي فارس در اين راه مقدس پا نهاده اند. حركت ملي و در كل ملت تورك داراي امتيازهايي است نسبت به ديگر ملتهاي تحت ستم سيستم نزادپرستي و فاشيستي فارس كه احتمال موفق شدن اين ملت در مبارزه با حاكمييت را بالا مي برد.

در اينجا به بررسي تواناييهاي و امتيازهاي ملت تورك و حركت ملي و قدرت پتانسيلي آن در مقايسه با ديگر ملل تحت ستم مي پردازيم:

1-خود باوري در مردم آزربايجان( قدمت و گذشته ملت تورك آزربايجان در تغيير حكومتها و انقلابها در ايران و همچنين حكومت كردن به مدت طولاني يك نوع خود باوري و اعتماد به نفس در اين ملت به وجود آورده كه هرگاه بصورت جدد خواسته حكومتي را تغيير دهد با اراده ي قوي خود موفق به اين امر شده است)

2-دارا بودن يك زبان قوي و وسيع بنام توركي در مقايسه با زبان فازسي كه زبان حاكمييت است(از قياس دو زبان كه برتري با زبان توركي است به قياس دو ملت كه يكي ستمديده است بنام تورك و ديگري ستمگراست بنام فارس ميتواند به افزايش اعتماد به نفس و خود باوري و برتري خواهي باعث شود).

3-دارا بودن يك فرهنگ و تاريخ كاملا غني و باستاني در مقايسه با ملت حاكم و هم اكثر ملل ديگر دنيا (وقتي ملتي يك عمر به صورت شاهزاده و اصيل زندگي مي كند نمي تواند در بنده گي و اسارت ملت ديگر و فرهنگي متفاوت زندگي كند و روزي آن اصالات و والايي را دلتنگ مي شود و حسرت مي خورد ودر پي راهي براي بدست آوردن آن مي گردد و احتمال پيوسن به حركتي هويت خواهي مثل حركت ملي وجود دارد).

4-حكمراني متداول و متداوم در ساليان سال بر ايران و حتي مناطق وسيعي ازجهان(ملتي كه روزگاراني بر ايران و مناطقي از جهان حكمراني كرده باشد ونمي توان به مدت طولاني آن ملت را در زنجير كرد و از هر نوع آزاديهاي اوليه ي بشر منع كرد).

5-اكثر بودن ملت تورك در مقايسه با چند ملت ديگر در جغرافياي ايران( از جميعت حدود هفتاد ميليوني ايران بيش از سي ميليون از آن تورك زبان هستند و اين اكثر بودن يك امتياز مهم براي اين ملت بشمار مي آيد چون احساس پشتبانه داشتن به ملت مي دهد و حاكمييت را نيز وادار به مدارا كردن با اين ملت مي كند).

6-مدني بودن حركت ملي( در زمان و عصري زندگي مي كنيم كه بحث ترور وتروريست يك عمل ناشايست و مبارزه با آن از طرف اكثر ملتها و مردمان مدرن و نيمه مدرن صلح جوي جهان يك حق بشمار مي آيد و مبارزات مدني پيشرو در هر نوع مبارزه حق طلبانه است و در دنيا طرفداران زيادي دارد . حركتي موفق و مورد حمايت دلل وملل جهان است كه غير مسلحانه و به همراه ديالوگ باشد كه حركت ملي يك نمونه ي بارز اين نوع حركت است).

7-دارا بودن تحصيلات عاليه فعالان حركت ملي و در كل مردم آزربايجان(در مقايسه با ملتهاي ديگر در ايران آزربايجانيها با توجه به پيشينه ي خود در قياس با ديگر ملتها از سطح سواد و تحصيلات بالايي برخوردار هستند و اين بدان معنا است كه يك شخصي كه داراي سواد بالاست زماني يك مسئله يا حركتي را مپذيرد كه در مورد آن تحقيق و بررسي هاي زيادي به عمل آورد و وقتي هم حركتي را پذيرفت ديگر پشيمان نمي شود. يعني احساسي عمل نمي كند).

8-با نفوذ بودن توركها در حاكمييت ودر جامعه و بازارو سيستم هاي امنيتي نفوذ در سيستم هاي كشوري ولشكري( با توجه به لياقت و سواد بالا داشتن توركها در ايران توانسته اند اكثر پستهاي مهم و غير مهم جامعه ي ايران را در تسخير خود بگيرند هر چند كه اين افراد ممكن هست موافق حركت ملي نباشند و حتي دشمنان اين حركت بشمار بيايند اما با توجه به سرعت حركت ملي و گسترش يافتن آن در بين توركها احتمال پيوستن اين افراد به حركت ملي خيلي بالاست .يعني ستونهاي حاكمييت در اختيار ملتي هست كه حركت ملي نيزحركت حق طلبانه ي همان ملت است).

9-بالا بودن سرعت بيداري ملي توركها و پيوستن دسته دسته ي اين ملت به حركت ملي و علاقمند شدن جوانان براي هويت خواهي و هويت شناسي اين ملت(ازكاهش روز بروز سن فعالين مي توان سرعت پيشروي حركت ملي در بين مردم تورك را تاخمين زد بطوريكه زماني حركت ملي خاص نويسنده ها اساتيد و اشخاصي در اين سطح بود اما رفته رفته به دانشگاهها و از آنجا به دبيرستانها ومقاطع پايين تر رواج پيدا كرده است).

10-دارا بودن هوش بالا و استراتژيكي عمل كردن فعالين حركت ملي( استفاده ازهر راه براي رساندن صداي حقانيت حركت ملي يك نوع استراتژيكي به حساب مي آيد. بطوريكه هررويداد را بعنوان تريبون حركت ملي اعم از سياسي فرهنگي ورزشي اعزاداري و جشن و غيره استفاده مي كنندو موضوع برنامه را به سمت حركت ملي و حقوق پايمال شده خود مي كشانند. مانند استفاده ازتيم تراختور اورمو گولو. انتخاباتها. وغيره).

ودلايلي ديگر كه ممكن است از قلم افتاده باشد .

با در نظر گرفتن دلايل بالا و دلايل ديگر مي توان نتيجه گرفت كه در حركت ملي و كلا درملت تورك يك نوع قدرت پتانسيلي وجود دارد كه هر لحظه ممكن است به يك جنبش براي رهايي از اسارت و رسيدن به آزادي تبديل گردد.و مقايسه ي اين ملت با ملتهاي ديگر تحت ستم در ايران كاري بيهوده و اشتباه به نظر ميرسد. و در آناليز و بررسي اين ملت و در كل هر ملتي بايد توانايها و ناتوانايهاي خود آن ملت را مورد بررسي قرار داد تا در پيش بيني و برنامه ريزي براي شروع يك حركت و مبارزه درصد خطاها و اشتباهات را تا حد ممكن پايين آورد.

Bizim-yol 90/3/5

گؤنده ر